قرارگاه سایبری شهادت

♥دلـــــــنـــــوشـــــتـــــه هــــای یـــــه جــا مـــانــده♥ ...♥اللهم عجل الولیک الفرج♥ .تماس باما.09029250885

قرارگاه سایبری شهادت

بسم رب الشهدا والصدیقین سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.رهسپاریم با ولایت تا شهادت

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
پیوندها
آخرین نظرات

۲۱ مطلب با موضوع «تلنگر» ثبت شده است

بهترین مردم نزد خداوند بلند مرتبه و بخشنده و مهربان



عکس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۶
مجتبی ابراهیمی

افسران - جانباز بی بی !

بی بی که دستانتان و چشم هایتان را ببینند یاد علمدار میکنند ...
صورتتان را که ببینند یاد رقیه ...
پاهایتان را که ببینند یاد زین العابدین ...

یک وقت خدا نکند که غصه بخورید ،سرباز با نشانه !! ...


نگاهتان اما قصه ها دارد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۵۳
مجتبی ابراهیمی

افسران - داداشم جهاد راهت ادامه داره....

خوش به حال او که پیش از آنکه مرگ
لحظه‌ای به بردنش
فکر هم کند
بی هوا پرید ...
چند عکس و یک خبر ...
از او همین به ما رسید
چند عکس و یک خبر ..و نام کوچکش ...
نام کوچکش «جهاد» بود
نام خانوادگی: شهید


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۴۲
مجتبی ابراهیمی

افسران - اسمش مد شده...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۳۳
مجتبی ابراهیمی

افسران - چرا در غفلتیم؟


عکس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۲۱
مجتبی ابراهیمی

افسران - فضای مجازی...

به حرمت امام زمان(عج) گناه نکنیم


عکس


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۱
مجتبی ابراهیمی

افسران - مگر ما مرده ایم که علی تنها بماند.......


عکس


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۶
مجتبی ابراهیمی

افسران - ما کجا درد کشیدیم به اندازه ی تو


عکس


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۴
مجتبی ابراهیمی

افسران - برای درک تصویر مهم لطفا متن کوتاه توضیحات رابخوانید

چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم :

جاده لغزنده است

دشمنان مشغول کارند!

با احتیاط برانید

سبقت ممنوع...

دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به "امام" است..

حداکثر سرعت بیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد

اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید لااقل کمربند "دشمن" را نبندید!

دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع

با دنده لج حرکت نکنید و با وضو وارد شوید

این جاده مطهر به خون شهداست...


عکس


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۷
مجتبی ابراهیمی

افسران - اللهم فک کل اسیر


عکس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۱
مجتبی ابراهیمی

عکس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۸
مجتبی ابراهیمی





عکس


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۴
مجتبی ابراهیمی


عکس

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۹
مجتبی ابراهیمی

عکس

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۵
مجتبی ابراهیمی


عکس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۶
مجتبی ابراهیمی


گفت فقط دعا کنید پدرم شهید بشه
خشکم زد.
گفتم پسرم این چه دعاییه؟
گفت:آخه بابام موجیه
گفتم خوب انشاالله خوب میشه، چرادعاکنم شهید بشه؟
آخه هروقت موج میگیردش وحال خودشو نمیفهمه شروع میکنه منو 
و مادر و برادر رو کتک میزنه
امامشکل مااین نیست
گفتم: پسرم پس مشکل چیه؟
گفت: بعداینکه حالش خوب میشه ومتوجه میشه چه کاری کرده
شروع میکنه دست وپاهای همهمون را ماچ میکنه ومعذرت خواهی میکنه
حاجی ماطاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم.
حاجی دعاکنید پدرم شهید بشه وبه رفیقاش ملحق بش

عکس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۲
مجتبی ابراهیمی
عکس



خدایا نامه ام رو به دست امام حسین برسون 
سلام امام حسین مهربون...
من دختری کوچک هستم . پدرم جانباز موجی است... 
الان که دارم برای شما نامه می نویسم پدرم خوابیده آرومه آرومه . 
وقتایی که خوابه میام کنارش وباهاش حرف می زنم...
امام حسین شنیدم رقیه ی کوچولوت به آسمون ها رفته می خوام بهتون بگم ...
من حاضرم دختر شما بشم... 
به جاش حال بابام رو خوب کنید از شما خواهش می کنم می دونم که خیلی مهربونید امام حسین ...
عکس
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۲
مجتبی ابراهیمی

مادر شهید



عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.


عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.

عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ 

رفت بگوید این پسر سومم.. سرش را بالا آورد ....

دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد...

 امام(ره) گریه اش گرفته بود ...

فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:

چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم...
عکس
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۹
مجتبی ابراهیمی

شهیدامینی


امروز فقط برای تو می نویسم شهید من...

باز هم، دلم در هوای نوشتن از تـــو موج میزند...

آرام نمی گیرد، دل تنگ است و بی قرار...

می دانی که دوری از اینجا چه بر سر دلم آورده است...جایی که سه سال لحظاتی را برای نوشتن مطالب تجربه کردم که هیچ گاه از یاد نخواهم برد...با اشک های موقع نوشتن مطالب اینجا زندگی کردم...

من که بی لیاقت ترینم...می دانم....مطمئنم که عنایت شهدا بوده برای نوشتن مطالبی که خودشون مدیریت میکردند....وگرنه من....
می روم نه بخاطر حرف دیگران...نه به خاطر اذیت ها...نه بخاطر کم آوردن....بخاطر اینکه نمیتونم دیگه اینجا برای دلم بنویسم....حرف های دلم را بگویم....بعضی ها اینجا رو با زندگی شخصی من اشتباه گرفتند...می روم...شاید یه روزی برگشتم...شاید هم هیچ بازگشتی نباشه...همه چیز بستگی به.....

روزی که اینجا شروع به نوشتن کردم...من بودم و زندگی شهدا و دل نوشت هایم و درددل هایم برای تو....اما....

حرفهای من برای تو بماند در دلم....می دانی حال این روزهایم را...حال دلم را دریاب...این دل هم طاقتی دارد خوش انصاف...

تا کی من باشم و عکس تو و بغضم...؟؟؟

تا کی من باشم و اشک هایم و سکوت تو...؟؟؟

تا کی من باشم و دردهایم و سکوت تو...؟؟؟

تا کی من باشم و نوشته هایم برای تو و بی جواب ماندن اش...؟؟؟

تا کی...؟؟؟

تا کی...؟؟؟

می دانی که دارم ذره ذره در این بی" تو" یی ها می میرم....

یک سینه حرف دارم اما اشک هایم...اصلا بگذار بقیه اش را نقطه چین بگذارم ..................................................................................

نیازی به اینجا گفتن نیست...تو که خود می دانی همه چیزم را مهربانم...

بگذار برای آخرین بار پی نوشت هایم را برای تو بنویسم بهترینم.....

برای تو می نویسم دایی ولی الله و عمو مسلمم تو را دوست داشتن اگر خطاست به تعداد باران خطا میکنم...

برای تو می نویسم مهربانم...من سطرِ به سطرِ این ثانیه هایِ بی توِ با یادِ تو بودن را زندگی کرده ام...

برای تو می نویسم تمام دلم....من از در کنار تو بودن چیزی را به خاطر ندارم ،ولی "با تو بودن "و "به یادت بودن "را بسیار به خاطر دارم....

برای تو می نویسم روشنی چشمم،گرمی دلم...این قلب من و نگاه تو....

می روم از درد دوری ات بمیرم...

حلالم کن....

دعایم کن...

شفاعتم کن...

عکس


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۲
مجتبی ابراهیمی


عکس جانباز

این عکس جانباز محمدزاده است . خیلی ها از دیدن این عکس حالشون خراب میشه..یه بار وقتی واسه درمان به تهران رفته تو رستوران راهش نمیدن....زنها از چهره اون میترسن......خوب نگاش کنید صورت اون جلوی ترکشا رو گرفت تا ما ترکش نخوریم...اولین کلمه یا اولین دیالوگم ....
روزی چند بار شهید میشوی برادر؟؟؟؟....
بعضیا میگن که چرا بچه جانباز سهمیه داره چرا اصلا جانباز حقوق جانبازی میگیره . واقعا جواب این چرااااا ؟ خیلی سخته ؟
یه ثانیه حاضری چهره پدرت رو شوهرت رو برادرت رو اینطوری ببینی ؟
دوست دارم این مطلب اینقدر بازنشر بشه که همه ببینن نداشتن پدر و یا حتی بدتر از اون داشتن پدر به این شکل چقدر سخته . گرچه برای فرزندان این جانبازان همشون یه قهرمانن نه قهرمان های افسانه ای مثل فیلم های هالیوودی . قهرمان های واقعی ........
راز خوشبختی من خفته در قلب من است
تو کجا میگردی قلب من این وطن است                                                               

                                                                                                                                    عکس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۶
مجتبی ابراهیمی

چند وقت پیش ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ میلیارد ناقابل برداشت....
و اون یکی دوازده هزار ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ تومن....
ﮔﺮﻓتن ﻭ ﺭفتن......
و ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮنگشتن!!!......
والان یکی دیگه 94هزارمیلیارد و...

سی ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ میخواستن با جونشون ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ
یکیشون ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﻓﺖ ﺑﺮﮔﺸﺖ...
همه فکر کردن ترسیده !! ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : « ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ؛ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻟﻪ» ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ...

عکس شهید

عکس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۹
مجتبی ابراهیمی