عراقیها در مراحل اولیه جنگ، سلاحهای مجهزی داشتند و به هیچ وجه محدودیت تسلیحاتی نداشتند. وجود دریایی از مهمات و اسلحه از جمله توپهای خمسه خمسه، به دشمن این امکان را میداد که سخاوتمندانه به روی رزمندگان ما آتش بریزید.
هر کس که در خط مقدم خطوط دوم و سوم حرکت میکرد، ناچار بود به دلیل انفجار خمپاره، دوربردها و توپهای 23 یا 35 ـ که توپهای سنگینی هستند ـ دائماً در حال افت و خیز گام بردارد؛ اما آقا سید مجتبی (شهید هاشمی) هیچگاه از صدای سوت خمپاره و سلاحهای سنگین هراسی نداشت و همانند ما با شنیدن این صداها عکسالعمل فیزیکی نشان نمیداد.
وقتی ما صدای انفجاری را میشنیدیم، فوراً روز زمین میخوابیدیم تا ترکشی به ما اصابت نکند، به همین دلیل با تعجب از آقا سید میپرسیدیم که شما چرا مثل ما روی زمین نمیخوابید؟ ایشان با مزاح و خوشرویی به ما میگفت "این تیرها از جانب خداوند مأمور هستند و به خواست خدا به ما اصابت میکنند. پس بیهوده به خودتان زحمت ندهید. شما چه راست بروید چه به روی زمین بخزید، تیرها مأمورت خودشان را انجام میدهند".
البته این را هم باید بگویم که آقا سید مجتبی همواره به حفظ سلامت بچهها سفارش زیادی داشتند.
شهید پرویز راهدار
شهید پرویز راهدار در
سال 1344در یکی از روستاهای شهرستان زابل به نام روستای اسماعیل قنبر
متولد شد پس از طی تحصیلات دوره ابتدایی وارد آموزشگاه گروهبانی شدو باطی
دوره آموزش به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمدو از همین طریق به
جبهه نبردعلیه باطل اعزام شد سرانجام پس از سه سال حضور مستمر در میادین
نبرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره بعثی در تاریخ 5/3/1365به فیض عظیم شهادت
نایل آمد.
شهیدراهدار فردی خوش اخلاق وعاشق قرآن واهل بیت عصمت وطهارت
بود.همیشه سعی در جلب رضایت پدرومادرداشت واز حقوق ماهیانه اش زندگی آنان
راتامین میکرد.
بیار مرکب بی زین وجوشن بی پشت که مرد نه از کارزاربرگردد
ازاین مدافعه بی فتح برنمی گردیم مگرکه توسن ما بی سوار برگردد