قرارگاه سایبری شهادت

♥دلـــــــنـــــوشـــــتـــــه هــــای یـــــه جــا مـــانــده♥ ...♥اللهم عجل الولیک الفرج♥ .تماس باما.09029250885

قرارگاه سایبری شهادت

بسم رب الشهدا والصدیقین سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.رهسپاریم با ولایت تا شهادت

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
پیوندها
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عطر» ثبت شده است

زمان جنگ شب هایی که توی سنگرا روضه بود بچه ها برق نداشتند تا سنگر رو روشن

کنن برا همین از فانوس استفاده می کردن یه شب که توی سنگر روضه بود برا اینکه حالت

معنوی توی بچه ها ایجاد بشه فانوس ها رو کم کردند و سنگر رو تاریک تا هرکی با خدای 

خودش خلوت کنه ؛ این وسط یه رزمنده بلند شد و به همه عطر تعارف می کرد ، بچه ها

هم که خبر نداشتند عطر رو می گرفتند و به خودشون می زدن ؛ روضه که تموم شد همه 

دیدن صورت هاشون سیاه شده ! بله ، همون رزمنده ای که به بچه ها عطر تعارف می کرد 

برا اینکه با بچه ها شوخی کنه توی عطر خودنویس با جوهر سیاه ریخته بود و تو اون تاریکی

به بچه ها می داد ، خلاصه وقتی بچه ها فهمیدند تا میخورد زدنش بعد که حسابی کتک هاشو

خورد گفت حالا بیاین تا با هم یه نتیجه گیری بکنیم ، دنیا مثل همین کاری بود که من امشب با 

شماها کردم ؛ بعضی از ما آدما اونقدر توی تاریکی و ظلمت دنیا غرق شده ایم که نمیدونیم به

چه سمتی می ریم و چیکار می کنیم بعضی هامون توی تاریکی دنیا اینقدر غرق شده ایم که

آمار اینکه داریم چیکار می کنیم ، کجا میریم و ... رو نداریم خلاصه اینکه دنیا ارزش نداره 

 شهادت داستان مردانیست که دانستند دنیا جای ماندن نیست

عکس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۹
مجتبی ابراهیمی