چفیهی من بوی شبنم میدهد
عطر شبهای محرم میدهد
چفیهی من، سفرهی دل میشود
جمعه، با مهدی، مقابل میشود
چفیه یعنی یار میآید شبی
چفیه یعنی لشکر پاک نبی (ص)
چفیه یعنی شعرهای باوضو
درد داری؟ درد خود با ما بگو
چفیه یعنی کوفه معنا میشود
چفیه یعنی بازکوچه، باز درد
ذکر « یا زهرای » شبهای نبرد
چفیه یعنی « یاد یاران » یاد باد !
شبنشینی، زیر باران یاد باد !
چفیه یعنی ما شناسایی شدیم
بیشهیدان غرق رسوایی شدیم
چفیه یعنی وسعتی مثل غدیر
نالههای شرقی حاجی بصیر
چفیه یعنی من کجا ؟ همت کجا ؟
بچههای صاف و باغیرت کجا ؟
چفیه یعنی جمعه آقا میرسد
باز با امابیها میرسد
چفیه یعنی وقت خوش عهدی بود
آخرین فریاد « انا المهدی » بود
چفیه یعنی نالههای بیشکیب
شب پر از بوی خوش « امنیجیب »
چفیه یعنی نینوایی رفته است
یک « شهید شیمیایی » رفته است
چفیه میگوید: دل من پیر شد
فصل پرواز « مسافر » دیر شد
با علی با گریه « یا هو » میزنیم
پیش زهرا باز زانو میزنیم
آی چفیه ! ما عنایت دیدهایم
باز تا معراج، با هم میرویم
فارغ از غمهای عالم میرویم
از دلم تا کربلا یک یا حسین
مثل آواز خوش پیر خمین
ای بستی عهد و پیمان با ولی
تا شهادت نیست راهی، یا علی