وصیت نامه
آخرین وصیت یک شهید ؛
اوایل شب، برق زندان قطع شده و آسایشگاه
در تاریکی فرو رفته بود. تنها می شد با باریکه ی نوری که از پنجره به دیوار
می تابید، رنگ خون را روی دیوارهای زندان تشخیص داد.من نیز در گوشه ای از
دیوارهای محصور زندان نشسته بودم و با دلی دردمند و اندوهگین آخرین وصیت
یکی از برادران آزاده را که لحظاتی پیش به شهادت رسیده بود، در خاطر مرور
می کردم.
او صادقانه و با زبان خاص خودش گفته بود: هر کدام از شما که
به میهن اسلامی بازگشتید،از قول من به ملت عزیز ایران بگویید کسانی که به
جمهوری اسلامی خیانت کنند من از آنها نخواهم گذشت و هرکس به اندازه ی خدمتی
که کند، اگر لایق باشم، از او شفاعت خواهم کرد. به خانواده ام نیز بگویید
من مردانه در برابر دشمن ایستادم و مردانه به شهادت رسیدم.
صداقت و
اخلاص او در بیان این گفته ها چنان بود که نمی توانستیم از فرو ریختن
اشکهایمان جلوگیری کنیم و در آن فضای ملکوتی سوگند یاد کردیم که وصیت او و
دیگر شهدای گرانقدر آزاده را به گوش ملت ایران برسانیم.
راوی: آزاده سید حمید ابوالفضلی