جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی آمد و گفت :
سـه قفل در زندگی ام وجود دارد و سـه کلید از شما میخواهم.
قفل اول اینست کــه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکــه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ فرمود :
برای قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید؟!
شیخ فرمود:
نماز اول وقت « شاه کلید » است.
نمی توانم درک کنم! فکر می کنم سخت
باشد ؛ فقط با این کلمات می توانم این سختی ها را لمس کنم ، خدا می داند چه
می گویم! گاهی کلمات هم یاری ام نمی دهد.
از بچه ای می خواهم بگویم
که مادرش به دنبال اوست و نمی داند کجاست ! یک عکس در دستش گرفته است و هر
کسی را می بیند می گوید پسر من را دیده اید؟! آیا او زنده است؟! این سوال
ها و سوال های دیگر که مدت زمان طولانی است او را درگیر خود کرده و روح او
را می خورد !
چندی پیش بود که کودکی را در نزدیکی خانه مان دیدم که گریه می کرد و با زبان گرفته اش مادرش را صدا می زد . . .
دستش را گرفتم و بردم در خیابانی که از مادرش جدا شده بود ، آنجا منتظر ماندم تا مادرش بیاید ؛ وقتی مادرش
آمد آنرا در آغوشش گرفت و با تمام وجود او را بوسید و گفت : کاش که می
مردم و هیچموقع این اتفاق نمی افتاد . . . چشمانش پر از اشک بود و با آن
حالت تشکر کرد و رفتند . . .
می خواهم مقایسه ای داشته باشم میان مادرانی که می دانستند فرزندانشان به مکانی خواهند رفت که شب و روز ، باید در میان آتش و خمپاره ، مقاومت و زندگی کنند و مادری که لحظه ای از فرزندش جدا می شود و دلش می خواهد که بمیرد و آن اتفاق برایش نیافتد . . .
چندی پیش بود که مادر شهید صبوری در مراسمی فرمودند : از خدا می خواهم یک بند انگشت از پسرم را به من بدهد !
می گویند بهشت را به بها می دهند نه به بهانه! ؛ آری ، ای مادر تو لایق بهشت برین هستی ، نه ، بهای تو بالاتر از بهشت است . . .
چیز زیادی برای گفتن ندارم ، فقط می توانم بگویم : سخت است ، خیلی سخت است !
پ.ن: این مادر به دنبال فرزندش است . . . شما فرزند این مادر رو ندیدین . . . اگه دیدینش بهش بگید مادرش چشم انتظارش هست...
قسم به فیض شهادت، قسم به سرخی خون
به خیبــر و نــی، هـــور و جزیـــــرهی مجنـــون
قسم به روح خمینــی، قسم به سیدعــــــلی،
به امـــــر رهبـــــر و فرمـــودههـــــای ولــــــی،
قسم به عــــارف ِ جبهه، به مصـــطفی چمران،
به گـــریه در دل ِ سنــــگـر، تـــلاوت قـــــــرآن،
قســــــم به ترکش و قطــع نخـــاع و جانبــازی،
قنــــــوت و دست جدایی حسیــن خـــــــرازی،
قسم به جوخــــهی اعـــدام و سینــهی نـواب،
به عــــالــمان شــــهیــد فتــــاده در محـــــراب،
به انتـــــهای افــق، ســـرگذشت حـــاج احمد،
خــــوراک ِ کـوسه شــدن در تلاطـــم ارونــــــد،
قسم به پیــکر بیسر، قسم به حـــاج همت،
به چــــادر و به حــــجــــــاب زنـــان با عـفـــت،
به صبــــحگاه دوکوهــه، به درد و صبر از رنـــج،
غــروب دشــت شلمــچه، به کـــربـلای پنــــج،
قســـم به سیـدحســــن، شیـــرمرد حزبالله،
به جنــــگ سی و سه روزه، نبـــــرد حزبالله،
قســــم به باکــــری و باقـــــری و زیــنالــدین،
قســــم به کـــارگــــــری و شهیــد بیضــــایـی
مـــدافعان غیــور حـــرم و دلبـــــران شیــدایی
به مـــــادر سه شهیدی که خَــــــم نکرد ابـرو،
به تـــکه تــکه شـــــدن در مصــــــاف رو در رو،
به دســت ِ خالی رزمندهای که میجنگیــــد،
به آن جنـــازه که با چشــــم باز میخنـــدید،
قسم به خون خلیـــــلی، شهیـــــد راه حیــا،
به نــدبــه و به کـمیــــل و زیــارت عاشـــــورا،
که تا رمــــــق به تنم هست مکتبی هستم
حسینی و حسنی وعلوی و ولایتی هستم.
زکات فطره امسال طبق نظر اکثر مراجع، برابر با ۶۰۰۰ تومان معادل ۳ کیلوگرم گندم یا ۱۵۰۰۰ تومان معادل ۳ کیلوگرم برنج اعلام شده است که خانوادهها بر اساس قوت غالب خود آن را پرداخت میکنند.
به گزارش قرارگاه سایبری شهادت، زمان وجوب زکات فطره از غروب شب عید فطر است و مراجع تقلید تأخیر پرداخت آن را بعد از نمازعید جایز نمیدانند، اما اگر کسی نماز عید را نخواند، باید فطریه را تا ظهر عید پرداخت کند.(1)
ولی اگر دسترسى به فقیر ندارد، مىتواند مقدارى از مال خود را به نیت فطره جدا کرده و براى مستحقى که در نظر دارد یا براى هر مستحقی کنار بگذارد و باید هر وقت که آن را مىدهد نیت فطره کند.(2)
اما اگر موقعى که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد، احتیاط واجب(3) آن است که بعداً بدون اینکه نیّت ادا و قضا کند(به قصد قربت) فطره را بدهد.(4)
به مناسبت در پیش بودن عید سعید فطر به میزان پرداخت زکات فطره رمضان 1436 هجری به روایت مراجع تقلید اشاره میشود.
*حضرت آیتالله خامنهای
طبق اعلام دفتر مقام معظم رهبری، میزان فطریه بر اساس قیمت گندم برای هر نفر حداقل 6 هزار تومان است.
* آیتالله جعفر سبحانی
بر اساس فتوای آیتالله سبحانی با توجه به اینکه قیمت گندم در شهرهای مختلف، متفاوت است، لذا روزهداران محترم لازم است قیمت سه کیلوگرم گندم یا برنج (قوت غالب) را طبق قیمت محل زندگی خود محاسبه کرده و به عنوان فطریّه پرداخت نمایند.
زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب گندم در تهران
مبلغ 6 هزار تومان و در شهرستان مبلغ 5 هزار تومان و بر مبنای قوت غالب
برنج، مبلغ 15 هزار تومان اعلام شده است.
بر اساس مسأله 1492 رساله توضیح المسائل آیتالله مکارم شیرازی، زکات فطره
بر تمام کسانى که قبل از غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و غنى باشند واجب
است، یعنى باید براى خودش و کسانى که نان خور او هستند، هر نفر به اندازه
یک صاع (تقریباً سه کیلو) از آنچه غذاى نوع مردم آن محل است، اعم از گندم و
جو یا خرما یا برنج یا ذرّت و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول یکى از
اینها را بدهد کافى است.
در ضمن بنابر فتوای معظّمله اگر کسى تنها در افطار شب عید فطر میهمان دیگرى باشد فطریه او به عهده خودش است.
کفاره روزه غیرعمد مبلغ 2000 تومان است که باید به صورت نان تهیه و پرداخت شود، همچنین کفاره روزه عمد مبلغ 120 هزار تومان است.
*آیتالله سیدموسی شبیری زنجانی
بر اساس بررسی های انجام شده زکات فطره برای هر نفر 6 هزار تومان است، هر شخص باید براى خودش و کسانى که نانخور او هستند، هر نفر یک صاع از خوراکیهاى رایج در آن منطقه همچون گندم، جو، خرما، کشمش، برنج و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول یکى از اینها را هم بدهد کافى است، وزن هر صاع بنا بر نظر معظمله، به حساب گندم حدود سه کیلو و ششصد گرم است که مؤمنین میتوانند قیمت آن را حساب کنند و به مستحقین برسانند. دفتر معظمله مبلغ شش هزار تومان را بابت فطریه هر نفر به حساب گندم و مبلغ 18 هزار تومان را برای پرداخت زکات فطره به حساب برنج تعیین کرده است.
کفاره افطار غیر عمدی برای هر روز به حساب گندم 900 گرم است که در صورت اطمینان میتوان قیمت آن را به مبلغ 1500 تومان به شخص مستحق داد تا به وکالت از او برای خودش این مقدار طعام بخرد. این مبلغ برای افطار عمدی 90 هزار تومان تعیین شده است.
*آیتالله محمدعلی علوی گرگانی
مبلغ زکات فطره 6 هزار تومان بابت سه کیلو گندم برای هر نفر است، ضمناً کسانی که مایل به پرداخت فطریه از برنج هستند، معادل سه کیلو برنج و مبلغ آن بسته به نوع برنج مصرفی متفاوت است.
مبلغ کفاره غیرعمد نیز احتیاطاً برای هر نفر مبلغ 1700 تومان پول نان برای فقرا در نظر گرفته شده است.
*آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی
مؤمنان مبلغ 5 هزار تومان معادل سه کیلوگرم گندم یا مبلغ 15 هزار تومان معادل سه کیلوگرم برنج را به عنوان قوت غالب بپردازند.
*آیتالله حسین نوری همدانی
زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب گندم مبلغ 6 هزار تومان و بر مبنای قوت غالب برنج، مبلغ 18 هزار تومان اعلام شده است.
مبلغ کفاره غیرعمد روزی 1500 تومان است.
* آیتالله جوادیآملی
مقدار فطریه سه کیلو گندم، برنج، خرما و مانند آن یا پول آن که در هر مکانی قیمت خاص خود را دارد.
فطریه کسی که اول مغرب شب عید(نه غروب) نان خور کسی محسوب شود بر او واجب است. صرف نان او را در شب عید بخورد کافی نیست بلکه باید نان خور او حساب شود. بنابراین مهمانی که فقط افطار کسی را میخورد و نان خور او محسوب نمیشود فطریه او واجب نمیشود.
کسی که پول فطریه را تا ظهر روز عید فطر ندارد قرض کردن بر او واجب نیست. هرچند اگر قرض کند و اداء نماید صحیح است. البته بعد از دریافت حقوق باید فطریه را بپردازد.
*آیتالله حسین وحید خراسانی
فطریه هر نفر یک صاع -که تقریبا سه کیلو گرم است- گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج و مانند اینها است که باید به مستحق بدهد و بنابر احتیاط واجب غذای معمول محلش باشد و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد، کافی است و مبلغ آن در ایران به حساب گندم شش هزار تومان تعیین شده است و مؤمنان میزان قیمت برنج را براساس نوع برنج مصرفی در منطقه سکونت خود پرداخت کنند.
کفاره روزه غیرعمد به حساب گندم 1500 تومان برای هر روز است.
* آیتالله سیدعلی سیستانی
دفتر آیتالله سیدعلی الحسینی السیستانی در اعلامیههایی که به صورت عمومی در حرم سیدالشهدا (ع)، انظار عمومی، زیارتگاهها و معابر نصب شده، اعلام کرده است که کمترین حد پرداخت زکات فطره بدل از گندم از سوی این مرجع شیعیان برای هر نفر 1500 دینار عراقی تعیین شده است. (1500 دینار عراقی، معادل رقمی کمتر از 5 هزار تومان است)
سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی
نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی
اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است
"نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی"
غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش
تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی
دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی
نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی
نمی خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد
دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی؟
از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!
از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی
به طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو
همه شب رام رامی گفت و من الله اللهی
هلال نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد
دعای آل یاسین خوانده ام با شعر کوتاهی
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی
اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی
دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها
یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
سوال :آیا حضور در نماز عید فطر بر هر مسلمانی واجب است ؟و طریقه خواندن نماز عید فطر را توضیح دهید.
پاسخ : این نماز در زمان حضور امام(علیه السلام) واجب است و باید به جماعت خوانده شود، ولی در زمان ما که امام(علیه السلام) غایب است مستحب می باشد و می توان آن را به جماعت یا فرادی خواند.
وقت نماز
عید فطر از اوّل آفتاب است تا ظهر، ولی مستحبّ است نماز عید قربان را بعد
از بلند شدن آفتاب بخواند و در عید فطر مستحبّ است بعد از بلند شدن آفتاب
افطار کند و زکات فطره را بدهد و بعد نماز عید را بجا آورد.
چگونگی بجا آوردن نماز عید فطر
نماز عید فطر
دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید
و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری بگوید و
به رکوع رود، بعد دو سجده به جا آورد و برخیزد و در رکعت دوم چهار تکبیر
بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و
بعد از رکوع دو سجده به جا آورد و تشهّد بخواند و سلام گوید.
در قنوت این نماز هر دعایی کافی است، ولی مناسب است این دعا را به قصد ثواب بخواند:
«اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکبْرِیاءِ وَ الْعَظِمَة وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوی وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُک بِحَقِّ هذَا الْیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمحَمَّد صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کرامَةً وَ مَزیداً اَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تُدْخِلَنِی فی کلِّ خَیْر اَدْخَلْتَفیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ اَنْ تُخْرِجَنی مِنْ کلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُک عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُک خَیْرَ ما سَئَلَک بِهِ عِبادُک الصّالِحُونَ وَ اَعُوذُ بِک مِمّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُک الْمـُخْلَصُونَ».
مستحبّات نماز عید فطر
مستحبّ است در نماز عید فطر امور زیر را به امید ثواب پروردگار رعایت کند:
1ـ قرائت نماز عید را بلند بخواند.
2ـ
بعد از نماز دو خطبه بخواند مانند خطبه های نماز جمعه با این تفاوت که در
نماز جمعه قبل از نماز و در نماز عید بعد از نماز خوانده می شود (و این
خطبه در صورتی است که نماز را با جماعت بخواند).
3ـ در
این نماز سوره مخصوص شرط نیست، ولی بهتر است در رکعت اوّل سوره «سَبِّحِ
اسْمِ رَبِّک الاْعْلی» و در رکعت دوم سوره «وَ الشَّمْس» بخواند.
4ـ در روز عید فطر قبل از نماز عید با خرما افطار کند .
5ـ پیش از نماز عید غسل کند و دعاهایی که قبل از نماز و بعد از آن در کتب دعا آمده بخواند.
6ـ در نماز عید بر زمین سجده کند و در موقع گفتن تکبیرها دستها را بلند کند.
7ـ
بعد از نماز مغرب و عشا در شب عید فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز
عید و نیز بعد از نماز عید فطر این تکبیرها را بگوید: «اَللّهُ اَکبَرُ،
اَللّهُ اَکبَرُ، لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَ اَللّهُ اَکبَرُ، اللّهُ اَکبَرُ
وَ لِلّهِ الْحَمْدُ، اَللّهُ اَکبَرُ عَلی ما هَدانا».
مسایلی درباره زکات فطر و احکام آن
.
زکات فطر یا فطریه از ویژگیهای ماه مبارک رمضان است که به مناسبت پایان ماه روزه و به شکرانه توفیق عبادت و طاعت خدای متعال در ماه ضیافت الله که نعمتی است بسیار بزرگ و ارزشمند و نیز برای همدردی با فقرا و مسکینان در روز عید، واجب و مشروع شده تا کمکی به مستمندان و نیازمندان باشد و نیز سبب طهارت و پاکیزگی روزهدار گردد.
مهمترین مسایل و احکام فطریه به شرح زیر بیان میگردد:
مسأله ۱: تعریف زکات فطر: زکات فطر، صدقه فطر، فطریه، زکات فِطرَت، سر روزه، سر فطره، نامهای مختلفی است که مفهوم واحدی دارند و آن عبارت است از: پرداخت مقدار معین از قوت (غذای) غالب شهر به عنوان واجب شرعی که به مستحق داده میشود.
مسأله ۲: زکات فطر یا صدقه فطر یا… به عید سعید فطر نسبت داده شده است، زیرا که همزمان با غروب آفتاب شب عید واجب میگردد.
مسأله ۳: زکات فطرت منسوب به فطرت و سرشت مسلمان است، چون هر مسلمان زکات سرانه را میپردازد.
مسأله ۴: زکات فطر در سال دوم هجری واجب و مشروع شده است.
مسأله ۵: دلیل وجوب صدقه فطر، اجماع عملی مسلمانان با استناد به روایتهای متعدد که دلالت بر وجوب آن دارند.
مسأله ۶: فایده و حکمت عملی پرداخت زکات فطر، طهارت و پاکیزگی روزهدار است که نقصان روزه را جبران میکند. همانند سجده سهو که نقصان نماز را جبران میکند.
مسأله ۷: فایده اجتماعی زکات فطر، تعاون و همکاری در تأمین غذای بینوایان در روز عید و رمز فراموش نکردن فقرا و نیازمندان است که به شکل عمومی و تکلیف شرعی واجب شده است.
مسأله ۸: وقت وجوب زکات فطر غروب آفتاب شب عید است.
مسأله ۹: کسی که بعد از غروب آفتاب شب عید فوت کند زکات فطرش واجب است.
مسأله ۱۰: نوزادی که قبل از غروب آفتاب شب عید به دنیا آید فطریهاش لازم است.
مسأله ۱۱: جنین در شکم مادر فطریه ندارد، مگر از باب استحسان نظر به فتوای حضرت عثمانبن عفان رضی الله عنه.
مسأله ۱۲: نوزاد پس از غروب آفتاب شب عید، فطریه ندارد.
مسأله ۱۳: وقت ادای سر فطره پیش از رفتن به میعادگاه عید برای نماز عید میباشد و بعد از نماز عید تا غروب آفتاب روز عید ادا، ولی مکروه میباشد. حتیالامکان حتماً قبل از نماز عید بین فقرا پخش گردد.
مسأله ۱۴: تأخیر در پرداخت فطریه از روز عید حرام و به قضا میافتد.
مسأله ۱۵: وقت وجوب فطریه، شب عید فطر میباشد ولیکن مانعی نیست که چند روز قبل از عید به مستحقان داده شود، البته با شرایطی که فقها بیان کردهاند.
مسأله ۱۶: زکات فطر چون زکات سرانه است، یعنی بر عموم مسلمانان (مرد، زن، پیر، جوان، بالغ، نابالغ، نوزاد، آزاد، برده، غنی، فقیر، مسکین) واجب است.
مسأله ۱۷: فقیری که غذای شب و روز عید را نداشته باشد، از دادن زکات فطر معاف است.
مسأله ۱۸: فقیری که غذای شب و روز عید را ندارد، چنانچه با کمکهای مردمی که فطریه به او میدهند، افزون بر نیاز خود را دارا شد، بر او واجب است که زکات فطر خود را ادا کند.
مسأله ۱۹: زکات فطر به سبب اینکه زکات بدن، یعنی زکات سرانه است، نصابی ندارد، بلکه معیار در توانایی پرداخت آن، افزون بر نیاز بودن غذای شب و روز عید میباشد.
مسأله ۲۰: هر شخص وظیفه دارد فطریه خود و کلیه افراد تحت پوشش را که مخارج روزانه آنها به طریق شرعی بر او واجب است، بپردازد، مانند: همسر، فرزندان و.
مسأله ۲۱: اگر سرپرست خانوادهای نتواند زکات فطر تمام اعضای خانوادهاش را بدهد، از مقداری که موجود است فطریه افرادی را که به ترتیب ذکر میشود، میپردازد: خودش، همسرش، کوچکترین فرزندش، پدرش، مادرش، و سپس فرزندان بزرگتر تا هر جا که برسد و کفایت کند، حتی اگر کمتر از یک صاع (۲ کیلو و نیم) داشته باشد همان مقدار را به جای فطریه خودش میدهد.
مسأله ۲۲: فطریه زن مطلقه، طلاق رجعی (یک طلاقه و دو طلاقه) و یا مطلقه، طلاق بائن (سه طلاقه) که حامله باشد بر شوهر واجب است، چون نفقه ایشان در زمان عدت بر شوهر طلاقدهنده میباشد.
مسأله ۲۳: فطریه مهمانان شب و روز عید بر صاحبخانه نیست و همچنین فطریه کسانی که در طول ماه مبارک رمضان در منزل کسی زندگی میکنند با اینکه غذای سحری و افطاری نیز تناول میکنند، مگر از باب فضیلت و احسان.
مسأله ۲۴: مقدار واجب فطریه سرانه، یک صاع نبوی است و آن پیمانهای است که در وزن معادل سه چارک محلی، یعنی ۲۵۰۰ گرم (دو کیلو و نیم) از قوت غالب شهر، که برنج است میباشد.
مسأله ۲۵: قوت غالب باید از دانه سالم بیعیب باشد، بنابراین مثلا برنج کرمزده و یا شکسته و خورده شده یا آرد برنج گرچه به مصرف میرسد جایز نیست.
مسأله ۲۶: فطریه باید به کسانی که مستحق زکات هستند داده شود و دقت گردد تا بر اساس نیاز نیازمندان اولویتبندی شود.
مسأله ۲۷: فطریه هر کدام از اعضای خانواده را با نیت جدا کنید و سپس همه را با هم مخلوط کنید و سپس بین مستحقان تقسیم نمایید.
مسأله ۲۸: افرادی که نیتشان معتبر است، مانند: عاقل، بالغ و بچهای که قدرت تشخیص دارد، خودشان نیت فطریه را میکنند و افرادی که نیتشان معتبر نیست، خردسال و دیوانه، ولی آنها، به جای آنها نیت میکند.
مسأله ۲۹: انتقال فطریه از شهری به شهر دیگر با وجود مستحقان جایز نمیباشد.
مسأله ۳۰: پرداخت قیمت فطریه، یعنی به جای قوت غالب، پرداخت نقد و یا جنس دیگر، در مذهب امام شافعی رحمهالله و همچنین در مذهب امام مالک و امام احمدبن حنبل رحمةالله علیهما جایز نمیباشد.
مسأله ۳۱: با توجه به وجود آرا و نظریات مختلف در توجیه تجویز قیمت فطریه به نظر این جانب، چنانکه رأی اکثریت علما در دنیای اسلام است، در هیچ شرایطی پرداخت قیمت فطریه جایز نمیباشد. به دلیل و طبق قاعده اصولی: «لا اجتهاد مع النّصّ»؛ یعنی با وجود دلیل منصوص، اجتهاد جایز نمیباشد.
مسأله ۳۲: اگر مؤسسه یا افرادی متعهد گردند که فطریه مردم را به طریق نقد عادلانه و کارشناسی شده جمعآوری نمایند و سپس بر اساس مقررات فقهی اقدام به خرید قوت غالب شهر نمایند و وکالت در خرید قوت و توزیع آن داشته باشند، بلامانع میباشد.
زکات فطره بر چه کسانی واجب است؟
یکی از اعمال واجب در روز عید فطر پرداختن زکات فطره است. زکات فطره بر کسانی واجب است که در شب عید فطر اولاً مکلف باشند و ثانیاً فقیر نباشد و ثالثاً نانخور دیگران هم محسوب نشوند. کسانی که دارای این شرایط هستند زکات فطره را باید بپردازند.
زکات فطره را چه زمانی باید پرداخت؟
وقت پرداخت زکات فطره از شب عید است تا ظهر روز عید و به نظر رهبر معظم انقلاب و برخی فقهای دیگر بنا بر احتیاط باید قبل از نماز عید زکات فطره را بپردازند. اگر کسی برایش این امکان وجود نداشت، یعنی دسترسی نداشت یا امکان پرداختن نبود لااقل جدا کند و کنار بگذارد تا بعداً ادا کند.
آیا ما به ازای ریالی زکات فطره برای امسال تعیین شده است؟
بله، همانطور که میدانیم زکات فطره برای هر نفر معادل سه کیلوگرم گندم، برنج، خرما و امثال اینها است که اگر معادل پولی آن هم پرداخت شود اشکالی ندارد.
برای مثال بر سرپرست یک خانواده پنج نفره واجب است که 15 کیلو از اقلامی که در بالا ذکر شد، به عنوان زکات فطره بپردازد. معمولاً هر سال قیمتی اعلام میشود برای اینکه مؤمنین وظیفه خود را بدانند و به راحتی به این وظیفه عمل کنند و زکات فطره را بپردازند.
اما احتیاط مستحب این است که افراد قوت غالب خودشان را در نظر بگیرند؛ یعنی آنچه که در زندگی، مصرف غالبشان است. مثلاً اگر برنج بیشتر مصرف میکنند بهتر این است که 3 کیلو برنج بپردازند. البته اگر قیمت بالاتر را انتخاب کنند بهتر است که این موضوع به انتخاب خود افراد بر میگردد.
زکات فطره چه مصارفی دارد؟
مصرف زکات فطره هم هر چند مصارف همان زکات اموال است و همان مصارفی است که در قرآن هم وارد شده است «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا» (توبه، 60) اما در مورد زکات فطره احتیاطی هست که میفرمایند که به فقرای مؤمن بپردازند ولذا افراد اگر کسانی را میشناسند که فقیراند میتوانند مستقیماً به فقیر بدهند. در غیر این صورت میتوانند به افراد دیگری بدهند که به عنوان وکالت از طرف آنها پرداخت کنند و یا به مؤسساتی که مورد اطمینان هستند زکات فطره را بپردازند تا آن را به اهلش برسانند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه سادات نمیتوانند از غیر سید زکات فطره قبول کنند و یا به تعبیر دیگر کسانی که خودشان سید نیستند نمیتوانند زکاتشان را به سید بپردازند. بنابراین تنها سادات هستند که میتوانند زکات فطره را به سادات فقیر بپردازند. لذا افرادی که زکات فطره را به صورت وکالتی دریافت میکنند این نکته را مد نظر داشته باشند. همچنین ساداتی که زکات فطره میپردازند بهتر است به افرادی که واسطه هستند این نکته را گوشزد کنند.
برخی افراد در روز عید فطر، کفارهی روزهی خود را نیز میپردازند. این مورد از لحاظ فقهی به چه شکل است؟
البته کفاره مثل زکات فطره وقت معینی ندارد و بعداً هم میتوان آن را پرداخت اما هرچه زودتر بهتر. این عزیزان حتماً توجه داشته باشند که کفاره با زکات فطره تفاوت زیادی دارد از جمله اینکه قیمت کفاره را نمیتوان بجای کفاره پرداخت کرد ولذا حتماً باید طعام باشد. بنابراین اگر میخواهند به نهاد و مؤسساتی بپردازند حتماً باید در درجهی اول قید کنند که کفاره است و نوع آن را هم مشخص کنند که کفارهی عذری است یا کفارهی عمدی. چون این دو کفاره هم در کیفیت مصرف با هم تفاوت دارند.
افرادی هستند که روزه بر آنها واجب نبوده ولی پرداخت کفاره بر آنها واجب است. آیا این افراد زکات فطره هم باید بپردازند یا زکات فطره مخصوص روزهداران است؟
زکات فطره تنها مخصوص روزهداران نیست بلکه آنهایی هم که عذری داشتهاند و یا عمداً روزه نگرفتهاند باید زکات فطره را بپردازند. زکات فطره یک واجب جداگانهای است و باید ادا شود.
زکات فطره سربازان در پادگانها، پرستاران در بیمارستانها، افرادی که در شیفت کاری هستند و امثال اینها برعهدهی کیست؟
اگر مخارج خودشان را خود تأمین میکنند برعهدهی خودشان است و اگر نانخور مثلاً پدر هستند، برعهدهی کسی هست که خرجی آنها را میپردازد.
اگر کسی در شب عید فطر مهمان شخص دیگری بود، آیا زکات فطرهی او برعهدهی میزبان و صاحبخانه است؟
اغلب فقها و مراجع تقلید و از جمله رهبر معظم انقلاب نظرشان این است که اگر نانخور آن فرد محسوب نشود زکات فطره برعهدهی میزبان نیست بلکه برعهدهی خود فرد است. البته معمولاً مهمانی که یک شب دعوت شده است نانخور محسوب نمیشود.
غلامرضا خرمجاه پسر عمو و همرزم شهید در این باره میگوید: ایرج در حالی که 14 ساله بود از طریق کاروان «راهیان کربلا» به جبهه حق علیه باطل شتافت. از رزمندگان لشکر 10 سیدالشهدا(ع) بود و در عملیات «کربلای4» شرکت کرد، پس از آن عملیات، به عنوان یکی از غواصان گردان «حضرت علی اکبر(ع)» در عملیات «کربلای 5» حضور یافت.
دو گروهان از گردان «حضرت علی اکبر(ع)» که سردار جانباز «حمید تقیزاده» فرمانده گردان و شهید «علیرضا آملی» فرمانده گروهان آن به شمار میآیند، غواص بودند.
ساعت حوالی چهار بامداد را نشان میداد و مرحله اول عملیات «کربلای5» (دی ماه سال65) در حال اجرا بود، پسر عمویم نیز همراه گروهانش وارد عمل میشود تا اینکه ترکشی از روی پلاک شناسایی، سینهاش را سوراخ کرد و چند ترکش هم به سر و بدنش اصابت کرد.
در این حال یکی از رزمندگان به نام «علی فیروزگاه» فرزند «قادر» که او نیز از کرج اعزام شده بود، تلاش میکند پیکر ایرج را از منطقه شلمچه به عقب منتقل کند، اما نمیدانست که سینه پسر عمویم سوراخ شده تا اینکه وقتی موقع تنفس مصنوعی به او متوجه میشود از سینه او کف و خون بیرون میآید، شرایط به گونهای رقم میخورد که فیروزگاه نمیتواند پیکر ایرج را به عقب بیاورد و ایرج در همان منطقه شلمچه باقی میماند، فیروزگاه نیز در مرحله دوم عملیات کربلای به شهادت میرسد.
نزدیکیهای صبح، رزمندگان ایرانی خط را میشکنند اما وقتی به محل شهادت پسر عمویم میروند، پیکرش را نمییابند. در این شرایط آنها دو احتمال میدهند. یکی اینکه شاید پیکرش به آب افتاده یا اینکه اعضای «تعاون» (افرادی که پیکرهای شهدا را به پشت جبهه منتقل میکردند) او را به عقب منتقل کردهاند.
احتمال اول درست بوده و پیکر شهید ایرج خرمجاه به مدت شش ماه بدون پلاک در این منطقه باقی میماند تا اینکه تیرماه سال 66 پیکرش در محل شهادتش پیدا میشود. از آنجایی که از نظر اندام، شکل ظاهری و کبودی روی بازویش شبیه آقای جعفر زمردیان (مدیرکل فعلی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان) بوده است اشتباهی به جای او در گلزار شهدای شهر همدان دفن میشود، نکته دیگر اینکه آقای جعفر زمردیان روی بازویش جای ماه گرفتگی دارد و همین هم یکی دیگر از دلایلی بوده که موجب اشتباه خانواده زمردیان در شناسایی فرزندشان میشود.
ایرج خرمجاه فرزند اول مرحوم عمویم «حسامالله» است برای همین عمویم علاقه و وابستگی عاطفی بسیاری به او داشت، این شهید یک برادر به نام تورج و یک خواهر نیز دارد. ایرج پسری درس خوان و متعهد بود، علاقه زیادی به بسیج داشت تا جایی که گاهی اوقات تا صبح در پایگاه بسیج فعالیت میکرد.
در طول سال به خوبی درس میخواند تا در تعطیلات تابستان با اشتغال در مکانیکی و شیشهبری به پدرش کمک کند، در رشته قرائت قرآن نیز در منطقه ساوجبلاغ کرج موفق به کسب مقام شده بود.
وقتی هم که طبل جنگ تحمیلی نواخته شد بنا به فرمایش امام خمینی (ره) مبنی بر واجب کفایی بودن حضور در صحنه نبرد، درس و تحصیل خود را رها کرد و به جبهه نبرد حق علیه باطل اعزام شد، وی برای اینکه به جبهه برود چندین بار اقدام کرد اما در دو مرحله با اعزامش به دلیل سن کمش مخالفت شد تا اینکه توانست با دستکاری شناسنامهاش و تغییر سال تولدش از 1351 به 1347 جواز حضور در جبهه را دریافت کند.
دل دوبــاره عشــــق قسمت کرده است
یــــاد کاوه، یــــــاد همّـــت کـرده است
یـــاد ســـــــرداران بی سر کرده است
یــــاد بـــــدر و یـــاد خیــبر کرده است
یــــــاد مجـــنون و شلـمــچه کرده است
یـــــــاد غــــوغای حـــلبــچه کرده است
یــــاد فـــکّــه، یــاد مــهران کرده است
یــــاد نجــــوا های چــمران کرده است
یـــاد سـربنــدهای یا زهـــرا (س) بخیر
یـــــاد آن دل های چون دریـــــا بــــــخیر
یــــــــاد آن نـــام آوران بـــی ریـــــــــا
یـــاد آن جان بر کـــفان جبـــهـــــــه ها
یـــــاد ســـنگـــــــرهـــای تــوأم با صفا
نیــمـــه شبـــهــا ذکـــر حـــقّ، یاد خـدا
یــــاد ســــــرباز شــــــهید بی پـــلاک
یــــــاد آن تــن های افتـــاده به خـــاک
صبح که از خواب بیدار شد دلش گرفته بود . دوست داشت برای یک بار هم که
شده با صدای بابا بیدار شود! بابا دست توی موهایش ببرد واوخودش را لوس کند و
بیدار نشود !
امروز با دلش هوای بابا را کرده بود . کاش بیشتر پیشش می
ماند ! امروز فاطمه با صدای مهربان بابا از خواب بیدار شد . بالای سرش
نشته بود و صدایش می زد: «فاطمه جان بابایی پاشو! »
دستهایش
را تو موهای بلند و پرپشت فاطمه برد : « قربون دخترم برم که موهاش مثل
موهای باباش زبر و وزوزیه! » صدای بابا هنوز گوشش را نوازش می داد : «پاشو
بابایی! نمازت قضا می شه ها!»
فاطمه آهسته چشمهایش را باز کرد . می
خواست لذت دیدن بابا را بچشد . اما پیش چمشش جز در ودیوار ساکت خانه که
حیرت زده تماشایش می کردند چیز دیگری ندید !
دوباره چمشهایش را بست شاید صدای بابا را بشنود . اما بابا رفته بود و فاطمه خواب می دید .
دوست
نداشت از جایش بلند شود . پتو را روی سرش کشید . دوباره چشمهایش را بست .
نمی خواست غمی که در چشمانش خانه کرده توی صورتش سرازیر شود .
از زیر
پتو صدای مهربان مادر را می شنید : « خانومی! آفتاب داره سرک می کشه تو
خونه ! نمی خوای قبل از اومدن خورشید خانوم نماز بخونی؟ »
باران کلمات شیرین مادر اندوه فاطمه را از دلش شست و او را وادار کرد بلند شود .
« صبح بخیر خورشید خانوم! »
مادر از روی سجاده به دخترش سلام و لبخند هدیه می داد.
- صبح بخیر مامان خانم!
- اگه دیر بجنبی از آفتاب عقب می مونی! او وقت او برنده می شه و تو می بازی !
فاطمه با عجله وضو گرفت و به نماز ایستاد . نمازی به طراوت سپیده صبح .
نمازش که تمام شد به مادر گفت : « عصری منو می بری پیش بابا؟ »
مادر استکان چای را جلوی فاطمه گذاشت : « حال چایی تو بخور تا من فکر کنم ! »
با سماجت دست مادر را گرفت: « قول بده مامان! قول بده! »
مادر نمی خواست دل تنها دخترش را بشکند . سری تکان داد و گفت: « باشه! باشه! تو برنده شدی! بریم! »
انگار
که دنیا را به او داده باشند . از خوشحالی به هوا پرید: « خیلی دوستت دارم
مامان! فقط ... » کمی صدایش را نازک تر کرد و با التماس ادامه داد:
- فقط از این به بعد یه کم زودتر از خورشید خانوم منو بیدار کن تا ...
- تا این قدر کلاغ پر نماز نخونی !
- نه! تا ... تا بابام بیشتر بیاد پیشم !
ادامه حرفش را آنقدر بریده و آهسته
گفت که خودش هم چیزی نفهمید . اما مادر از نگاه خیره اوبه عکس بابا دنباله
حرفش را خواند. فهمید که فاطمه وبابا با هم بوده اند!
نگاه زن هم به عکس
گره خورد . چهره خندان مرد هر صبح امید تازه ای به او میداد . حضور لطیف
مرد را با تمام وجود احساس می کرد و زیر سایه اش زندگی!
برق نگاه مرد
زن را غرق گذشته ها کرد . تمام خاطرات دو سال با هم بودن . خلاصه می شد در
وجود فاطمه ! تنها همدم تنهایی هایش و یادگاری از روزهای خوب در کنار هم
بودن !
زن نفهمید کی و چطور آماده رفتن شد ! تنها صدای او را شنیدکه از پشت در فریاد می زد : « خداحافظ مامان!عصری یادت نره! »
زن هم با عجله از جا برخاست . او هم باید سرکار می رفت .
فاطمه
از دور محبوبه را که سر کوچه منتظر او و سرویس مدرسه بود دید . برایش دست
تکان داد اما محبوبه بی حوصله تر از آن بود که دوستش را به لبخندی مهمان
کند . تنها سلام بی رنگش نشان می داد که فاطمه را دیده است . فاطمه دستش را
فشرد : « صبح بخیر! »
محبوبه آهسته جواب داد :
- صبح بخیر !
- چیه ؟ باز که رو پیشونیت گره افتاده !
- دلم تنگ شده !
حسرت کهنه فاطمه با این حرف جان گرفت . او هم دلتنگ بود !
- دیشب بابامو خواب دیدم !
- من هم خواب بابامو دیدم !
چشم
های محبوبه خیس اشک شد . با صدایی بغض آلود گفت : «به بابام گفتم: دلم
برات تنگ شده! پس چرا نمی آی؟ من خیلی منتظرتم! بابام گفت: « من که همیشه
پیش شمام! مواظبتون هستم! » گفتم : « من این جوری دوست ندارم! دلم می
خواد مثل بقیه باباها پیشم باشی! منو بیرون ببری! باهام حرف بزنی ...! »
اندوه
فاطمه با قطره اشکی نمایان شد . نمی دانست چطور با دوستش همدردی کند لااقل
اوجایی را داشت که بابایش را آن جا ببیند و غصه هایش را برایش بگوید ولی
محبوبه چی !
محبوبه آه سردی کشید : « تو می ری پیش بابات من چی! »
صدای ترمز سرویس مدرسه به حرف های دخترها پایان داد . هنوز نصف مینی بوس خالی بود . فاطمه روی صندلی اول نشست و محبوبه هم کنارش .
فاطمه گفت :
- می دونی بابای من چی گفت؟ گفت که اگه قبل از خورشید خانوم بیدار بشم می بینمش! من می دونم اگر نماز صبح بخوونم بابام میاد پیشم!
- ولی من دلم می خواد الان پیش بابام باشم! دلم خیلی براش تنگ شده!
صدای گوشخراش مینی بوس همه را به سوی خود
کشاند . مینی بوس با شدت به درختی که سالها کنار خیابان نظاره گر مردم بود .
خورد . مینی بوس ودرخت هر دو زخمی بودند!
زن چادرش را روی سرش کشید .
لرزش شانه ها بغض فشرده گلویش را سبک تر می کرد ! سرش را روی سنگ گذاشت و
سیل اشک هایش بر سبنه سنگ جاری شد .
دلش می خواست تمام اندوهش را فریاد
بزند . همه غصه و دلتنگی اش را ! وسعت غم بیشتر از گنجایش دلش بود . هر وقت
دلش می گرفت به این جا پناه می آورد . می دانست گوش هایی منتظر شنیدن
حرفهایش است ! هرچه گله و شکایت هر چه توی دلش بود می گفت و سبک می شد !
حالا نمی دانست از که بگوید و از چه بنالد!
آرزو کرد کاش هیچ وقت به دنیا نیامده بود ! تنها دل خوشی اش ...!
دیگر
هیچ کس را نداشت. سرش را بلند کرد . نگاه معصوم دختر از قاب عکس تنهایی اش
را بیشتر به رخ اش می کشید! صدای مردم را می شنید که می گفت: «صبور باش !
بلاها آدم را خالص می کند!»
آهی از دل کشید! می دانست دیگر دخترش دلتنگ نیست و حسرت آرزوهایش بر دلش نمانده! کسی نمی دانست در خلوت گلزار شهدا میان مادر، دختر و بابا می گذرد!
کمی آن طرفتر کنار عکس مردی که سال ها فقط یک عکس بود دختری آرام خفته بود! دخترک دیگر دلتنگ نبود!
حالا هر دو پیش باباهایشان بودند!
امام جمعه موقت تهران مبلغ فطریه
امسال را از سوی مقام معظم رهبری برای هر نفر سه کیلوگرم گندم، به ازای هر
کیلوگرم ۲۵۰۰ تومان تا ۲۷۰۰ تومان اعلام کرد.
سلام بر حسین و پیروانش
سلام برشهیدمحمد باقر برادر آسمانی ام
عجب سعادتی نصیبت گشت که بال های شهادت روزی ات شد ای کاش آن کلامی را که خداوند از وجودت شنید یا آن عمل را که در رفتارت دید من هم می دانستم و می فهمیدم تا معشوقت من را نیز بپذیرد اما افسوس که دنیای خاکی ورنگ لعابش گریبانم را گرفته است و مرا پای فرار از آن نیست برادر خوبم دعایم کن که بتوانم خودم را پیداکنم و دعا کن خداوند همه ما را ببخشید ای شفیع من به درگاه خدا سخت محتاج و منتظر دعایت هستم برادر شهیدم خدانگهدارت آمین.
سلام این متن را ازنوشته های پدرم با اجازه خودشان برداشتم:
تا بحال اینقدر دلم برای کسی یا چیزی تنگ نشده بود که برای سنگرم تنگ شده
چون سنگر بهترین میعادگاه واقعی عاشقان بود
سنگرمکان شب زنده داریهای سبکبالان بود
عروجگاه برگزیدگان بود
سنگرفقط جانپناه نبود
سنگر نزدیکترین مکان به خدا بود
سنگرعشق بود... صفابود...
سنگرحجله بود... مروه بود... منا بود...
رازدار شهدا بود
ارسال شده توسط: زهرا - فرزند جانباز توحید علیزاده
عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد
********************
استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان
و صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت...
********************
وقتی یادم میاد خیلی ها بودن که پارسال آخرین ماه رمضونشون رو تجربه کردن، دلم میگیره.... آخه شاید این بار نوبت من باشه که آخرین مهمونی ماه رمضون رو تجربه کنم...
********************
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.(آمین)
**************************
و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم .... اللهم عجل لولیک الفرج
********************
با پایان یافتن ماه رمضان، درهای رحمت خداوند بسته می شوند، مواظب باش لای در گیر نکنی!
********************
عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم.
********************
کجایی؟؟ همه دارن رو پشت بوم دنبالت میگردن
آخه ماه من میخوان ببینن فراد عیده یا نه
*******************
می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟
گفت فقط دعا کنید پدرم شهید بشه
خشکم زد.
گفتم پسرم این چه دعاییه؟
گفت:آخه بابام موجیه
گفتم خوب انشاالله خوب میشه، چرادعاکنم شهید بشه؟
آخه هروقت موج میگیردش وحال خودشو نمیفهمه شروع میکنه منو
و مادر و برادر رو کتک میزنه
امامشکل مااین نیست
گفتم: پسرم پس مشکل چیه؟
گفت: بعداینکه حالش خوب میشه ومتوجه میشه چه کاری کرده
شروع میکنه دست وپاهای همهمون را ماچ میکنه ومعذرت خواهی میکنه
حاجی ماطاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم.
حاجی دعاکنید پدرم شهید بشه وبه رفیقاش ملحق بش
دیگر نمی خواهم زنده بمانم،
من محتاح نیست شدنم،
من محتاج تو هستم خدایا!
بگو ببارد باران..
کویر شوره زار قلبم سال هاست،
که سترون مانده است،
من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم،
خدایا دوست دارم تنها بیایم،
دوست دارم گمنام گمنام بیایم،
دور از هر هویتی.
خدایا! اگر بگویی لیاقت نداری،
خواهم گفت: لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته ام؟
خدایا! دوست دارم سوختن را،
فنا شدن را،
از همه جا جاری شدن را،
به سوی کمال انقطاع روان شدن را...
می گفت !!!!دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم
یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن بودم که دیدم
یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است .
فکر کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشن است و و قت نماز گذشته ،
همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت .
جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم .
دستم را که روی کتف او گذاشتم ، به پهلو ا فتاد .
دیدم گلو له ای از پشت به او اصابت کرده و به قلبش رسیده ،
منوچهر را فقط و فقط برای خودم می خواستم.
گفت: «بفرمایید، مامان خانم! چشمتتان روشن.»
دوباره اخم کردم؛ گفت: «دوست نداری مامان شوی؟»
طاقتم تمام شد. گفتم: «نه! دلم نمی خواهد چیزی بین من و تو جدایی بیندازد. هیچی، حتی بچه مان؛ تو هنوز بچه نیامده، توی آسمانی.»
منوچهر جدی شد و گفت: «یک صدم درصد هم تصور نکن کسی بتواند اندازه ی سر سوزنی جای تو را در قلبم بگیرد. تو فرشته ی دنیا و آخرت منی.»
واقعاً نمی توانستم کسی را بین خودمان ببینم. بعد از گذشت این همه سال هنوز هم احساسم فرق نکرده؛ اگر کسی بگوید من بیشتر منوچهر را دوست دارم، حسابی پکر می شوم.
بچه ها هم می دانند؛ علی، پسرم می گوید: «ما باید خیلی بدوییم تا مثل بابا توی دل مامان جا بشویم.»
می گویم: «نه، هر کسی جای خودش را دارد.»
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند !
.
.
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم …
.
.
به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …
.
.
من می خواهم در آینده شهید بشوم …
معلم
پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می
خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا
پدر خودت چه کاره است ؟
آقا اجازه … شهید …
.
.
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه …
نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم”
.
.
ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد
نوبت ما که رسید میکده را بست نداد
حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ
بعدباران شهید حال خوشی دست نداد
.
.
ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده …
.
.
سری که هیچ سر آمدن نداشت آمد
بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد
بلند شد سر خود را به اسمان بخشید
سری که بر تن خود خویشتن نداشت آمد
.
.
هم قد گلوله توپ بود
گفتن : چه جوری اومدی اینجا ؟
گفت : با التماس !
گفتن : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟
گفت : با التماس !
به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟
لبخندی زد و گفت : با التماس !
وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!
.
.
گردان پشت میدون مین زمین گیر شد ، چند نفر رفتن معبر باز کنن …
15ساله بود ، چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده …
پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت : تازه از گردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پا برهنه رفت !
.
.
مکه برای شما ، فکه برای من !
بالی نمی خواهم ، این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند …
شهید اوینی
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد …
پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟
گفت :سربند یا زهرا !
گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟
گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …
.
.
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم !
.
.
زیبایی رمز ماندگاریست و سادگی رمز زیبایی …
شهداچه ساده و زیبا بودند !
.
.
انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید
ما چه میدانیم دلتنگی غروب جمعه را ؟
.
.
مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !!!
مادر خندید و گفت : من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم …
.
.
آب جیره بندی شده بود آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ، مگر میشد خورد ؟
به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت : “من زیادتشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ، گرفتم و خوردم”
فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود !
.
.
رفته بودیم شبی سمت حرم یادت هست ؟
خواستم مثل کبوتر بپرم یادت هست ؟
توی این عکس به جا مانده عصا دستم نیست
پیش از آن حادثه پای دگرم یادت هست ؟
رنگ و رو رفته ترین تاقچه خانه مان
مهر و تسبیح و کتاب پدرم یادت هست ؟
خانه کوچکمان کاهگلی بود ، جنون
در همان خانه شبی زد به سرم یادت هست ؟
قصد کردم که بگیرم نفس دشمن را
و جگرگاه ستم را بدرم یادت هست ؟
خواهر کوچک من تند قدم بر میداشت
گریه می کرد که او را ببرم یادت هست ؟
گریه می کرد در آن لحظه عروسک میخواست
قول دادم که برایش بخرم ، یادت هست ؟
راستی شاعر همسنگرمان اسمش بود
اسم او رفته چه حیف از نظرم یادت هست ؟
شعرهایش همه از جنس کبوتر ، باران
دیرگاهی است از او بی خبرم یادت هست ؟
آن شب شوم ، شب مرده ، شب دردانگیز
آن شب شوم که خون شد جگرم یادت هست ؟
توی اروند در آن نیمه شب با قایق
چارده ساله علی ، همسفرم یادت هست ؟
ناله ای کرد و به یک باره به اروند افتاد
بعد از آن واقعه خم شد کمرم یادت هست ؟
سرخ شد چهره اروند و تلاطم می کرد
جستجوهای غم انگیز ترم یادت هست ؟
مادرش تا کمر کوچه به دنبالم بود
بسته ای داد برایش ببرم یادت هست ؟
بعد یک ماه همان کوچه ، همان مادر بود
ضجه های پسرم ، هی پسرم یادت هست ؟
چارده سال از آن حادثه ها می گذرد
چارده سال چه آمد به سرم یادت هست ؟
توی این صفحه به این عکس کمی دقت کن
توی صف از همه دنبالترم یادت هست ؟
لحظ ای بود که از دسته جدا افتادم
لحظه ای بعد که بی بال و پرم یادت هست ؟
اتفاقی که مرا خانه نشین کرد افتاد
و نشد مثل کبوتر بپرم یادت هست ؟
“.
.
اول پاییز بود و در کلاس
دفتر خود را معلم باز کرد
بعد با نام خدای مهربان
درس اول آب را آغاز کرد
گفت بابا آب داد و بچه ها
یک صدا گفتند بابا آب داد
دخترک اما لبانش بسته ماند
گریه کرد و صورتش را تاب داد
او ندیده بود بابا را ولی
عکس او را دیده در قابی سپید
یادش آمد مادرش یک روز گفت
دخترم بابای پاکت شد شهید
مدتی در فکر بابا غرق بود
تا که دستی اشک او را پاک کرد
بچه ها خاموش ماندند و کلاس
آشنا شد با سکوتی تلخ و سرد
دختری در گوشه ای آهسته باز
گفت بابا آب داد و داد نان
شد معلم گونه هایش خیس و گفت
بچه ها بابای زهرا داد جان
بعد روی تخته سبز کلاس
عکس چندین لاله زیبا کشید
گفت درس اول ما بچه ها
درس ایثار و وفا ، درس شهید
مشق شب را هر که با بابای خود
باز بابا آب داد و نان نوشت
دخترک اما میان دفترش
ریخت اشک و “داد بابا ، جان” نوشت
یه روز که دوستانش داشتن توی نی زارها دنبال پیکر شهدا میگشتن ، مشاهده میکنن که یه جمجمه روی یکی از نی ها هست ،
یعنی نی رشد کرده و جمجمه رو باخودش بالا آورده ...!
متوجه میشن که حتما زیر نی باید پیکر یکی از شهدا باشه ،
وقتی پیکر رو پیدا می کنن توی وصیت نامه این شهید بزرگوار جمله ای نوشته بود و اون جمله این بود:
« دوست دارم مثل امام حسین(ع) سرم روی نی رود...»
چند ماه بخاطر تعلیق غنی سازی سایت نطنز تعطیل بود ...
پدر نداشت... از کسی هم حساب نمیبرد
تو هم به دلتنگی هایم اضافه میشوی...
مثل تمام دلتنگی هایم...
تو کمی با بقیه دلتنگی هایم متفاوتی...تورا میبینم از رسانه و ...
وقتی چهره ی نورانی تو آرامش به قلبم میدهد وقتی صلابت حرفهایت دلم را قرص
میکند کمی از نگرانی هایم کاسته میشود.
خیالم راحت است که امام مهدی بی یار نیست.سید علی میخواهد مقداد واباذر را
تداعی کند.گاهی بخاطر مظلومیتت اشک هایم ناخودآگاه پذیرایم میشود.
ولی وقتی موج جوانان عاشقکه سربند لبیک یا خامنه ای دارند و برای وصال با تو
به هر دری میزنند از تلویزیون میبینم به ذوق می آیم.
راه دیگری برای دیدارت نمی یابم.خوشحالم که با داشتن ستاره ای چون تو دلیلی
برایگم شدن راه ندارم.
دیدار روی ماهت یک فیض آسمانی ست.کمی بیشتر به تلویزیون بیاو نگذار همین
دلخوشی امبه خاک سپرده شود. آقای من عاشقانه دوستت دارم.
این دلنوشته ناچیز تقدیم به رهبرم سید علی
خط قرمزهایی که به صراحت در توافق وین نقض شدهاند
به گزارشقرارگاه سایبری شهادت، رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام ضمن حمایت از تیم مذاکره کننده ی هسته ای، خطوط قرمز مذاکرات را مجددا مورد تاکید قرار دادند، بنابراین انتظار می رفت که تیم مذاکره کننده که مورد حمایت قاطع رهبر انقلاب قرار دارد و القابی نظیر «غیور» و «شجاع» و «امین» را از...
به گزارشقرارگاه سایبری شهادت،رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام ضمن حمایت از تیم مذاکره کننده ی هسته ای، خطوط قرمز مذاکرات را مجددا مورد تاکید قرار دادند، بنابراین انتظار می رفت که تیم مذاکره کننده که مورد حمایت قاطع رهبر انقلاب قرار دارد و القابی نظیر «غیور» و «شجاع» و «امین» را از ایشان دریافت کرده است حداقل نمکدان نشکند و به این خطوط قرمز پایبند باشد. اما بررسی های اولیه متن رسمی برجام نشان می دهد که حداقل ۶ مورد از خطوط قرمز اعلام شده توسط رهبر انقلاب در توافق وین نقض شده است. در ادامه این خطوط قرمز و موارد نقض آن ها به همراه شماره صفحه بخش مورد نظر در متن برجام(برنامه ی جامع اقدام مشترک) مرور خواهد شد:
خط قرمز اول: ما برخلاف اصرار امریکاییها محدودیتهای بلند مدت ۱۰، ۱۲ ساله را قبول نداریم و مقدار سالهای مورد قبول محدودیت را به هیئت مذاکره کننده گفتهایم.
خط قرمز دوم: زمانهای ۱۵ سال و ۲۵ سال که دائماً میگویند برای فلان چیز را هم ما قبول نداریم. این زمان مشخص است و تمام خواهد شد.
امام خامنه ای
موارد نقض شده در برجام:
آژانس برای ۲۵ سال، سنگ معدن تغلیظ شده ی اورانیوم تولید شده توسط ایران را در همه ی کارخانه ها مورد نظارت و دیده بانی قرار خواهد داد.(ص۱۰)
آژانس برای ۲۰ سال لوله های سانتریفیوژ ایران را مورد نظارت و محدودیت قرار خواهد داد. (ص۱۰)
ایران برای ۱۵ سال دست به باز فرآوری سوخت نخواهد زد و هیچ تاسیساتی برای این کار نخواهد ساخت.(ص۲۵)
ایران برای ۱۵ سال در تولید فلزات اورانیوم و پلوتونیم و همچنین متالوژی این فلزات شرکت نخواهد کرد.(ص۲۶)
ایران برای ۱۰ سال فقط ۵۰۶۰ سانتریفیوژ نسل ۱ و فقط در نطنز خواهد داشت.(ص۲۷)
ایران برای ۱۵ سال تنها تا ۳٫۶۷ درصد می تواند غنی سازی کند(ص۲۷)
ایران برای ۱۰ سال به تست سانتریفیوژ IR-4 به صورت تک و آبشار ۱۰ تایی ادامه خواهد داد.(ص۲۸)
ایران برای ۱۰ سال به تست سانتریفیوژ IR-5 به صورت تک ادامه خواهد داد.(ص۲۸)
ایران برای ۱۵ سال همه ی تست های همراه با اورانیوم سانتریفیوژ های خود را تنها در نطنز و همه ی تست های مکانیکی سانتریفیوژهای خود را در تنها در مجتمع تهران و نطنز انجام خواهد داد.(ص۲۹)
ایران برای ۱۵ سال هیچ غنی سازی و هیچ ماده ی هسته ای در فردو نخواهد داشت.(ص ۳۱)
ایران برای ۱۵ سال تنها ۱۰۴۴ سانتریفیوژ نسل ۱ در فردو خواهد داشت.(ص۳۱)
ایران بعد از ۱۰ سال به نصب زیرساخت های ضروری سانتریفیوژهای IR-8 در نطنز اقدام خواهد کرد.(ص۳۳)
ایران برای ۱۵ سال ذخایر اورانیوم غنی شده ی ۳٫۶۷ درصد خود را به کمتر از ۳۰۰ کیلوگرم محدود خواهد کرد.(ص۳۴)
ایران برای ۱۵ سال تاسیساتی برای تبدیل سوخت به گاز UF6 نخواهد ساخت.(ص۳۵)
خط قرمز سوم: هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفی�’ت غنیسازی مثلاً – که یکی از مسائل است – به ده هزار سو راضی کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کردهاند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ – همین قدیمیهایی که از قبل داشتیم و داریم – است. هدف آنها این است. مسئولین ما میگویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، ام�’ا این نیاز قطعی کشور است.
مورد نقض شده در برجام:
ایران برای ۱۰ سال فقط ۵۰۶۰ سانتریفیوژ نسل ۱ و فقط در نطنز خواهد داشت.(ص۲۷)
خط قرمز چهارم: تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی چه مربوط به شورای امنیت، چه کنگره امریکا و چه دولت امریکا باید فوراً هنگام امضای موافقتنامه لغو و بقیه تحریمها هم در فواصل معقول برداشته شود.
خط قرمز پنجم: لغو تحریمها نباید به اجرای تعهدات ایران منوط شود، نگویند شما تعهدات را انجام دهید بعد آژانس گواهی دهد تا تحریمها لغو شود، ما این مسئله را مطلقاً قبول نداریم. اجرائیات لغو تحریمها باید با اجرائیات تعهدات ایران متناظر باشد.
خط قرمز ششم: ما با موکول کردن اجرای تعهدات طرف مقابل به گزارش آژانس مخالفیم. چون آژانس بارها و بارها ثابت کرده مستقل و عادل نیست، بنابراین ما به آن بدبین هستیم. میگویند «آژانس باید اطمینان پیدا کند» این چه حرف نامعقولی است؟ چگونه اطمینان پیدا کند مگر اینکه وجب به وجب این سرزمین را بازرسی کند.
موارد نقض شده در برجام:
تحریم های شورای امنیت، توسط قطعنامه جدیدی که برجام را تایید می کند همزمان با تایید آژانس بر اجرای اقدامات توافق شده هسته ای ایران خاتمه خواهد یافت.(ص۱۱)
اتحادیه اروپا تحریم های مرتبط با هسته ای مالی و اقتصادی خود را همزمان با تایید آژانس بر اجرای اقدامات توافق شده هسته ای ایران خاتمه خواهد داد. (ص۱۱)
اتحادیه اروپا تحریم های مرتبط با اشاعه را ۸ سال پس از اینکه آژانس به این نتیجه رسید که همه ی مواد هسته ای در ایران صلح آمیز است خاتمه خواهد داد.(ص۱۲)
آمریکا، در اجرای تحریم هایی که در پیوست ۲ آمده است همزمان با تایید آژانس بر اجرای اقدامات توافق شده هسته ای ایران وقفه ایجاد می کند. (ص۱۲)